خاطرات بچگی

فردا سما تو مدرسه اشون نمایش دارن و سما نقش پروانه داره

از بعدازظهر تا حالا داریم برای خانوم بال پروانه و شاخک درست میکنیم

یه سری وسائل که از قبلنا تو چمدونای بالای کمد دیواری داشتم و آوردم بیرون

تور و تاج عروسیم هم توشون بود

سما دیگه ول کن نبود

اونا رو برداشت و شروع کرد به بازی

آخرشم با تور عروسیم براش بال پروانه درست کردم

من خودم وقتی کوچیک بودم ،وقتی دم عید مامانم چمدونا رو باز میکرد ومرتب میکرد ،

وقتی لباسا و وسائل قدیمی رو میدیم خیلی خوشم میومد ،مخصوصا وقتی مامانم داستان هر کدوم

 از وسائلی رو که نگه داشته برام میگفت

حالا همون اتفاقا برای من و بچه هام تکراار میشه

یکی دیگه از چیزایی که در آوردم یه لباس خیلی قشنگ  بود که مال 10سالگیم بود و خیلی دوسش داشتم

از همون موقع  برای دخترم نگه داشته بودم ،وقتی دادمش به سما خیلی ذوق کرد