ما چیستیم ؟
جزملکولهای فعال ذهن زمین،
که خاطرات کهکشان ها را مغشوش می کنیم!
دستان گرگ شب ، همچون ستارههای صمیمی سپید بود.امروزها ، مادر، تمام رنگهای زمین را دزدیدهاند .
مادر! افسانههای قدیمی دروغ بود .
تعبیرسادهی رویای کودکی ، آن رقص سایهها ، این زاهد است که او می فروش بود.
مادر سه تار کهنهی بابا شکست در زیر بارش باران، دلم شکست.
باران نبود پیکر بیجان مرغهای مهاجر، با زخمهای کهنه بود.