فیلتر شدن سایتها هم دردسری شده ها.
الان چند روزه که دیگه بعضی از وبلاگها هم باز نمیشن
***
چند روز پیش مهمون داشتم و از بچه ها خواستم تا قبل از اومدن مهمون وسائلها و اسباب بازیهاشون رو جمع کنن
اونا هم چون اون مهمونمون رو خیلی دوست دارن دست به کار شدن
یکدفعه دیدم پسرم جاروبرقی به دست اومد و دخترم هم میگفت خوب من چی کار کنم!؟
خوب منم گرد گیری میکنم
کار کردنشون هم قشنگ بود هم خنده دار مخصوصا گردگیری دخترم
***
این پسر کوچیکه من شده مثل یه بچه گربه که هی خودشو برای مامانش لوس میکنه
چپ میره راست میاد بوسم میکنه و میگه مامان جون خیلی دوست دارم
حتی نصفه شبا از خواب پا میشه و میاد بغلم میخوابه و با اون زبون شیرینش قربون صدقه آدم میره
با اینکه سه سالشه ولی نیم وجبی از حالا یه زبونی داره که نگو
وقتی هم بهش یه کاری میگم قیافه شو کج و کله میکنه که اون کار رو انجام نده
سلام...بچه ها رو ببوسید ..مخصوصا اونیکه مثل بچه گربه خودشو لوس میکنه..خدا خودش میدونسته غم زن بودن رو چطوری جبران کنه..با شیرینکاریهای فرزندان...شاد و در پناه حق
سلام ... مثل اینکه روزگار بر طبق مراده ... خدارو شکر .... میگم این نیم وجبی مثل اینکه خیلی شیطون شده ... خوبه دیگه ... سرتو خوب گرم میکنه ... مخصوصا اینکه تابستون هم هست ... سلام بهشون برسون ... در ضمن من آدرس وبلاگشون یادم رفته ... اگه ممکنه بهم بگی ... ممنون ... موفق باشی ... زندگی در گذر است و خاطره ها ماندنی ... هادی
سلام در مورد فیلتر من حاظرم کمکت کنم به وبلاگ من سر بزن ودر کنار وبلاگ یک راه عبوری اسان است
در مورد تبادل لینک هم حاظرم
بای
سلام...خوبین؟خسته نباشین.ایشالله که نیم وجبیاتون بعد تموم وجبی شدنم بهتون کمک کنن چون مهم اون موقع است که شما پیر میشن.امیدوارم که زندگیتون همچنان شیرین و با حضور بچه هاتون همچنان گرم بمونه.شاد باشید...فاطمه.بزرگی در تواضع است...