هفته پیش رفته بودیم سفر

بعد از مدتها فقط خودم بودم  بدون چیزی که منو از بچه ها دور کنه

خیلی با بچه ها بازی کردم

رفته بودیم کنار رود ..کلی باهاشون آب بازی کردم بهشون آب میپاشیدم

فکر کنم تو دلشون کلی آرزوکردن که یه مامان بشم بدون کامپیوتر هر چند حالا خودشونم اومدن تو خط وبلاگنویسی و اینترنت

پسر کوچیکم وسط آب چیپس فلفلی میخورد تا دهنش میسوخت زبونشو میکرد تو آب رودخونه

کلی به این کارش خندیدیم