اصلا یادم نبود اینجا دوساله شده

یک بار سما  ازم پرسید مامان تو  میتونی   شاگردای مدرسه مون یا معلممون رو اخراج کنی؟

منم گفتم آره هرکی اذیتت کرد بگو خودم به رئیسش میگم اخراجش میکنه

حالا تا یکی از بغل دستش چپ میره میاد خونه میگه مامان

فلانی خیلی دختر بدیه فردا اخراجش کن

 

امیر محمد و سما از حالا موبایل میخوان 

میگم موبایل برای چی میخواین میگن میخوایم با دوستامون حرف بزنیم!!!!

 

یه بار یکی از دوستام گفت امیر محمد داماد من میشی؟

امیر محمد گفت آره؟

دوستم گفت برای ما و دخترمون چی میخری؟

گفت؟برای تو پژو ، برای عمو(همسر دوستم) سمند ،برای دخترت هم الگانس

دوستم گفت برای مامانت چی میخری؟

گفت ماشینشو براش درست میکنم!!!