فعلا افتادیم تو خط هنر و موسیقی

سما و سعید میرن پیانو  و امیر محمد هم ویولن

میخوام تا اونجا که میشه ادامه بدن

مخصوصا امیر محمد

خیلی استعداد موسیقی  داره

 

شایدم چند سال دیگه خودمون یه گروه ارکستر سمفونیک راه انداختیم

 

********

امیر محمد وقتی میوفته رو دنده مهربونی  هر کاری بهش میگم انجام میده و بعدش

بدو بدو میاد و میگه :بیا پایین، بیا پایین ، بوسٍت کنم

بعدشم میگه من از سعید و سما مهربونترمااا

*********

 

آدما همیشه قلبشونو بین اعضای خانواده تقسیم میکنن

یه قسمت پدر و مادر

یه قسمت خواهر و برادر

یه قسمت بچه هاش

یه کمی هم دوستاش

که همه ئ این دوست داشتنا با هم فرق میکنه

 

ولی یه قسمت دیگه هم هست که  برای کسی که  قراره عاشقش بشه یا در حد کمتر از اون

به هم علاقه ای داشته باشن

برای یک زن این شخصِ آخر باید یه تکیه گاه باشه

یه نقطه ی آرامش

 

من این قسمت آخر قلبم و بستم

نگاه کردن به مردها از این دید برام مسخره شده

نمیخوام که بتونم دیگه کسی و تو این قسمت قلبم جا بدم

برای همیشه

تاریک و سرد

نظرات 1 + ارسال نظر
Ng 1385/05/12 ساعت 12:36 ب.ظ

chera?! :I chetor toonesti?! :l

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد