فکر کنم خیلی به خودم مغرور شده بودم ..تو کارم ..اینکه آدم تو کار و تو دوستاش نفر اول باشه
 همیشه هم خوب نیست..مثل من یکهو خودشو گم میکنه و خدا هم به موقع حالشو میگیره.
نظرات 2 + ارسال نظر
سینا 1383/02/29 ساعت 02:54 ب.ظ http://wwwdanesh.blogsky.com

سلام
خوشحالم که به وبلاگ شما سر زدم از اینکه متوجه موضوع شدین خودش رمز موفقیته و این بزرگواری و شکسته نفسی شما رو میرسونه
موفق باشین با حق

هادی 1383/03/05 ساعت 01:21 ب.ظ http://hadi63.persianblog.com

سلام ... چه خبره اینجا .... اعتراف میگیرن ؟ ... به نظر من هم خوبه که آدم تو کارش و زندگی نفر اول باشه .... ولی خوب نیست که دوستاشو برا اول شدن فراموش کنه و فقط و فقط به خط پایان فکر کنه ... بعدشم خدا حالشو بگیره ... در مورد این متنت یه متنی از وبلاگ ( عشق امید زندگی ) ... یادم اومد که اینطوره : یه مرده با ماشینش از خیابان با سرعت میرفته که یه بچه جلوتر با گریه و زاری بهش میگه واستا ... چون این مرده وای نمیسته ... بچه با آجر میزنه شیشه ماشین رو خورد میکنه ... مرده پیاده میشه تا اونو دعوا کنه که بچه پیاده رو رو بهش نشون میده ... مرده نگاه میکنه میبینه داداش پسره که معلوله از چرخش ( ویلچر) افتاده زمین و پسر کوچیک چون زورش کم بوده نمیتونه اونو رو صندلیش بنشونه ... پسره میگه که چون اینجا جای خلوتی و همه ماشینا باسرعت میرن و وای نمیستن ... منم ناچار شدم تو رو باآجر متوقف کنم ... مرده پسر معلول رو رو صندلیش نشوند و از اونا به خاطر اینکه نمیخواسته بایسته معذرت خواست و رفت ... حالا بعضی از ماها هستیم که تو زندگی خیلی با سرعت میریم و به هیچ کسی توجه نداریم حتی خدا ... برا همین خدا هم میخواد ما رو متوقف کنه تا به حرفاش گوش کنیم ... بطرف ما آجر پرت میکنه تا بایستیم ... حالا آجره میتونه هر چیزی باشه .... ( اگه متن یه ذره اینطرف و اونطرف شد ... شرمندم ) ... پس بهتره که تو زندگی یواش حرکت کنیم تا صدای همه رو بشنویم ... موفق باشی ... زندگی در گذر است و خاطره ها ماندنی ... هادی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد