گاهی وقتا اونقدر حرف زیاده که تو نوشتن کم می یارم .

به همین دلیله که کم می نویسم .

بین خودمان بماند .

داشتم به تو فکر می کردم و به نشانی های ساده برای اثبات علاقه !

راستی آیا همین نشانی های ساده روزمره برای نشان دادن علاقه کافی نیست .

ولی می دانم !

به هیچ نشانه ای نمی شود اعتماد کرد .

اکنون می توانم مثل پسرکی هفت ساله بنویسم : آب

و غرق شوم بی آنکه دست و پایی بزنم

می توانم بنویسم : باد

و پرواز کنم بی آنکه هراسی از سقوط داشته باشم .

می توانم بنویسم : درخت

و سبز شوم بدون هیچ درنگی .

می توانم تو را بنویسم

و بعد به آرامی ببوسمت بی آنکه کسی ببیند .

می توام بنویسم :‌مرگ

و بمیرم !

به همین سادگی .

امشب نه ماه پیداست و نه صدای باد می آید و نه ....

 

این متن یه ایمیل بود از اون ایمیلهای گروهی که save  کرده بودم

خیلی دوسش دارم.


بعضی وقتها از همه چیز خسته میشم

این بار نه از دیگران بلکه از خودم خسته شدم

از حماقتها و اشتباهاتم

خداجونم چیکار کنم که ببخشیم

نظرات 2 + ارسال نظر

سعید 1383/01/17 ساعت 12:27 ب.ظ http://saeedze.blogsky.com

سلام.شرمنده یه چند روزی گرفتار بودم نتونستم بیام.از لینکت ممنون.من هم لینکت را گذاشتم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد