بالاخره این کارام تموم شد.

دلم میخواد خوب فکر کنم که تو این یکسال که گذشت جه کار کردم؟!

این سالی که گذشت برای من با تمام سالهای عمرم خیلی فرق داشت

خوب که فکر میکنم میبینم که اسم اینجا رو خوب انتخاب کردم

چون وافعا تو این یکسال خیلیهارو به خاطر غرورم آزار دادم

 

شاید فردا سر فرصت بنویسم و اینجا بذارمش

 

..................................

پسر کوچیکه من بدتر از خودم عشق ماشینه

هروقت میخوایم بریم بیرون با اون زبون شیرینش میگه :

مامان من جلو میشینما

بعد که یه خورده جدی نگاش میکنم میگه: نه من پیسر اوبیم تو انگ انگ آبی عقب میشینم

(یعنی من پسر خوبیم و تو ماشین آبی عقب میشینم اسم ماشین رو به خاطر رنگش آبی گذاشته)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد