امروز صبح آزمونم رو دادم

چه حالی داره که آدم خودش معلم باشه و بعد از مدتها خودش امتحان داشته باشه

اونم یه آزمون درست حسابی

خیلی راحت بود ولی می ترسم از راحتی زیاد قبول نشم

چهقدر دلهره امتحان داشتن و شب قبلش بیدار موندن و سر کتاب به  خواب رفتن مزه داره



 ***********

 

چشمانمان را بر گذر قاصدکها باز کنیم

که زمان ساز سفر می زند...

دست به دست هم دهیم

دلهایمان را یکی کنیم

بی هیچ پاداشی حراج محبت کنیم

باور کنیم ...

که همه خاطره ایم...

دیر یا زود همه رهگذر قافله ایم

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد